به گزارش قدس آنلاین در ششمین روز از سی و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نشست معرفی و بررسی کتاب «دوباره فردوس» به روایتگری مردی به نام میم.فردوسی و قلم سید علیرضا مهرداد، در گوشه نقد سالن شبستان نمایشگاه کتاب برگزار شد.
این کتاب که با کمک انتشارات انقلاب اسلامی در آستانه پنجمین چاپ خود قرار دارد، روایت اولین اردوی جهادی جوانان انقلابی در روزهای بعد از زلزله شهریورماه سال ۱۳۴۷ شهر فردوس واقع در شرق خراسان جنوبی است. این زلزله تلفات بسیار بالایی داده و خانههای فردوس که همگی کاهگلی بودند با خاک یکسان شدند. با این حال نیروهای امدادرسان توجهی به این منطقه نمیکردند و در مناطق دیگری که خسارات زیادی متوجه آنها نشده بود مستقر شده و فعالیت میکردند. مهرداد که خود زاده شهر فردوس است، فعالیتهای نجاتدهنده جمعی از طلاب و روحانیون در غربت شهر فردوس را شرح میدهد که رهبر آنها سید علی خامنهای است.
تنها کسانی که به فردوس توجه کردند روحانیون بودند
مهرداد در ابتدای نشست ضمن اشاره به میزان خسارات ناشی از زلزله فردوس، بیان کرد: زلزلهای که ۱۰ شهریور در شرق خراسان آمد، مناطقی را تحت تأثیر قرار داد؛ اما شهر فردوس با خاک یکسان شد. فردوس تلفات بسیار بالایی داد و تمام خانههای این شهر که همگلی کاهگلی بودند از بین رفتند. طبق توصیفات آیتالله خامنهای و آیتالله یزدی شرایط بسیار بد و وحشتناکی بر آن جا حاکم بود. با این حال همه امکانات و نیروهای امدادی در گناباد جمع شده بودند؛ در حالی که آن جا اصلا خراب نشده بود. آیتالله خامنهای فهمید فردوس غریب است و توجهی به آنجا نمیشود. پس پایگاه امداد روحانیت را سازماندهی و مدیریت کرده و تا دو ماه بطور مداوم و یک سال بصورت موردی در فردوس مستقر شدند.
نویسنده کتاب «دوباره فردوس» به استقبال خوب مردم از این کتاب اشاره کرد و گفت: در این کتاب نحوه حرکت این کاروان، کسانی که در این کاروان حضور داشتند، چگونگی حرکت کاروان و ... آمده است. روند سخت یافتن منابع خاطرات آن روزها شامل شاهدان عینی، طلبههای حاضر در پایگاه امدادرسانی و اسناد بر جای مانده از آن روزها بود که دوستان سالها به دنبال آنها رفته و این خاطرات را جمعآوری کردند تا خاطرات امام خامنهای در این زمینه احصا شود.
بایکوت خبری منجی انقلابی شهر فردوس از طرف ساواک
او اهمیت روشنگری حضور طلاب و آیتالله خامنهای در فردوس را متذکر شده و توضیح داد: ساواک به شدت اخبار حضور سیدعلی خامنهای در فردوس را کنترل میکرد تا به جایی درز پیدا نکند؛ چرا که آیتالله خامنهای فعالیتهای زیادی بر علیه رژیم ستم شاهی کرده و حتی سالها زندگی مخفیانه داشته است. پس ساواک به شدت اخبار امدادرسانی او به مردم فردوس به عنوان یک منجی را بایکوت میکرد. چرا که آیتالله خامنهای و افراد همراهش که اکثراً از اساتید بزرگ حوزوی و انقلابی بودند، پرچم انقلاب اسلامی و امام خمینی را حمل میکردند.
مهرداد تأکید کرد: حتی کسانی که از همه جا و همه چیز خبر داشتند، مانند جلال آلاحمد، از حضور آیتالله خامنهای و ۷۰-۸۰ نفر از طلبهها در فردوس خبر نداشتد. وقتی جلال فهمید پایگاه امداد روحانیت در فردوس مستقر شده متعجب شد و از آیتالله خامنهای خواست گزارشی از فعالیتهای این کاروان در فردوس به او ارائه دهد اما هیچ گاه فرصت نکردند این کار را انجام دهند.
لازم به ذکر است در گزارشهای ساواک آمده روز دوم یا سوم استقرار پایگاه روحانیت در فردوس، ۱۲ کامیون پر از وسایل امداد و نجات به سمت آن جا حرکت کرد.
منجی شیرین در زلزله فردوس
این نویسنده توضیح داد: در میان این زلزله وحشتناک، یک منجی پیدا میشود و برخوردهایی بسیار شیرین با مردم آن جا میکند که مردم این شیرینیها را از یاد نمیبرند. به تدبیر آیتالله خامنهای در فردوس آشپزخانهای احداث میشود تا غذای گرم برای مردم پخته شود. امام خامنهای خودشان گاری غذای گرم را هل داده و به در چادرهایی که خودشان برای مردم زلزلهزده برپا کرده بودند برده و آنها را صدا میکرد تا بیآیند جلوی در و غذا بگیرند. پای صحبت پیرمردهای فردوسی که مینشینیم، متوجه میشویم که آنها چه تصاویر زیبایی از این امدادرسانیها دارند. از شهرهای دیگر هر کس میخواست به شهر فردوس کمک کند، به او میگفتند مورد اعتماد آنجا سید علی خامنهای است، کمک خود را به او بسپار تا به دست مردم فردوس برساند.
احداث دوباره شهر جدید فردوس
مهرداد تصریح کرد: آیتالله خامنهای تدابیر و نظرات کارشناسی شده و جامعی برای نقشه و برنامهریزی احداث دوباره شهر فردوس داشتند. ولی فاز مخالف زیادی از سوی مقامات آن زمان زده شده و مانع احداث شهر جدید شدند. بعد از مدتی هم دو شهر بجای فردوس احداث میشود که آن طور که باید و شاید از امکانات استفاده نمیشود. اگر به نظرات ایشان توجه میشد اوضاع فردوس از امروز بهتر بود.
زلزله فردوس در تحول حاج قاسم نقش داشته است
این نویسنده گفت: بخشی از این کتاب به برکات این اردو اختصاص دارد. یکی از برکات این اردو دور هم جمع شدن نیروهای انقلاب در فردوس، مشهد، کرمان، سیستان و بلوچستان و ... بود. حاج قاسم در کتاب «از چیزی نمیترسیدم» جملهای دارد که منظورش این است که من یک تاریخ تولد دارم یک تاریخ تحول. تاریخ تحول من پای منبر یک سید طلبه مشهدی اتفاق افتاد. از یک آدم معمولی به یک انسان مبارز تبدیل شد.
او ادامه داد: این طلبه سید روحانی شهید سید رضا کامیاب است که به کرمان آمده و حاج قاسم با او آشنا میشود. ماجرای سر از کرمان در آوردن این طلبه به همین زلزله فردوس بر میگردد که در این کتاب شرح چگونگی آن را میخوانید.
مهرداد در پایان اعلام کرد: مقولههای رو زمین ماندهای مثل وقایع شهر فردوس در تاریخ انقلاب و دفاع مقدس فراوان است. اگر کسی همّت کرده و به آنان رسیدگی کند خیلی خوب میشود.
پایان پیام/
نظر شما